ارميتاارميتا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

ارميتا فرشته کوچولوی آسمونی

ده ماهگی

دخمل ده ماهه مامان ، عشق شيرينمممممم و البته شيطونم سلام عزيز دل مامان روز ٢٩ آبان يعنى اولين روز از ده ماهگى يه كار جديد انجام داد اونم صداى سق زدن با دهانش بود ، خيلى بامزه است راه ميرى و برا خودت صدا درميارى و حسابى از اين كارت خوشت اومده ، باى باى هم كاملا بلدى و يه كوچولو هم ميرقصى ، با خاله فرناز هم حسابى جور شدى و اينقدر با مزه باهاش بازى ميكنى كه نگو ، چهار دست و پا ميدويى دنبالش و يا تو فرار ميكنى خاله مياد دنبالت ، خلاصه برا خودتون عالمى دارين. همچنان برا خوابوندنت مشكل دارم و فقط تو بغل من ميخوابى و تا صبح چندين بار بيدار ميشى و گريه ميكنى:(( وابستگيت به من روز به روز داره بيشتر ميشه و هر كارى ميكنم نميتونم كمش كنم ، حت...
27 آذر 1392

نه ماهگى

پيشى پيشى ملوسم سلامممممم هوراااااااااااا پيشى كوچولو نه ماهه شد، ديگه چيزى نمونده يه ساله بشى ، باورم نميشه اينقدر زود گذشته باشه يعنى سه ماه ديگه تولدته و من يه دخمل يه ساله دارم؟ الهى كه صد ساله بشى عشقمممممممممممممم. برات از كاراى اين ماهت بگم ، توى نيمه اول هشت ماهگى شيطنتت به اوج خودش رسيد، آخه چهار دست و پا به همه جا سرك ميكشى و هر چيزى برات جديد و جالبه و در ضمن به هر چيزى تكيه ميكنى كه از جات بلند شى و وقتى من تو آشبزخونه هستم دنبالم مياى و كل آشپزخونه رو ميريزى بهم، قبلا نميتونستى بياى آخه بلد نبودى از پله آشبزخونه بياى بالا ولى بعد از چند روز تمرين ياد گرفتى و فقط وقتى ميخواى از پله برى پايين ميترسى چند بار تمرين میكنى ...
29 آبان 1392
1